اومدن شاهین و خاله مریم.
مامانی سلام -خوبی؟؟؟
امروز قرار بود که شاهین و خاله مریم بیان خونمون و از صبح بلند شدم و جمع اوری
و اماده شدیم و ساعت 10 اومدن و تو شاهین رفتین توی اتاقت.
من و خاله با هم بودیم. البته بعد تو اومدی پیش ما و شاهین توی اتاق و ...
میامدین و میرفتین. و بعدم از علاقه زیاد همدیگر را بغل کردین و دو تایی افتادین زمین.
تو الان سرت زخم شده - یکمی هر دو گریه کردین و اروم شدین.
پسرم خیلی ناراحت شدم ولی عیبی نداره پیش میاد -بازی بود دیگه.
خلاصه ظهر رفتن و من و تو هم ناهار خوردیم و خوابیدیم .
الانم ساعت 7.5 عصره و بابا هنوز نیومده و با هم کارت کار کردیم و الانم برات کارتون گذاشتم.
((((دوست دارم- تا بعد خداحافظ.))))
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی