عزیزم این ماهی که گذشت ماه رمضان بود ماه مهمونی خدا ماهی برای نزدیک تر شدن به خدای مهربون که هر چی داریم از اوست.که توی این ماه چند شب مهمونی افطار و شام بودیم چند شب مهمون داشتیم و من عاشق این ماه هستم و بابا هم که روزه میگرفت و منم براش افطار و شام آماده میکردم و بعدم پای سریالها بودیم و خلاصه شب های قدر را داشتیم که کلی با خدای خودمون راز و نیاز کردیم و طلب بخشش و قرآن سر گرفتیم برای ادای احترام به خدای بزرگی که در اون شبهای عزیزش حاجت همه بندگانش را بدهد ما را هم مثل همیشه ببینه و لطفش شامل حال ما بشه. و بعدم که عید فطر اومد و نماز عید را خواندیم و بعد از یک ماه یک صبحانه مفصلی خوردیم بابایی رف...