danialdanial، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

دانیال زرنگ مامان بابا

افطار و شام = رستوران طهران- پاریس

پسر عزیزم مامان یک شب توی ماه رمضان با دوستاش قرار داشت که افطار و شام بره بیرون. ما رستوران طهران- پاریس را انتخاب کردیم . وقتی رفتیم برای اولین بار بود و خیلی خوشمون اومد. این میز افطار بود که همه چیز بود از چایی و شیر تا آش و شله زرد و نون و پنیر و زولبیا بامیه و ..... خوردیم و بعدم شام و تو و بابایی هم با هم خونه بودیم و تا مامان اومد. شما ها هم مردونه خوش گذروندین. ...
9 شهريور 1391

اومدن خاله ندا و امیر علی جون - 91

چند هفته پیش یک روز ظهر خاله ندا و امیر علی جون مهمون ما بودن در خونه جدید. که اومدن و خاله زحمت کشیده بود و کادوی خوشگلم آورده بود و تا عصری خیلی بهمون خوش گذشت و شماها هم بازی میکردین و گاهی هر کدوم برای خودش و یک دفعه همدیگرو بغل میکردین و بوس. خلاصه من و خاله ندا هم که همیشه کلی حرف برای هم داریم و تازه وقت کم هم میاریم. روز خوبی بود و تا عصر که رفتن. ...
9 شهريور 1391

ماه رمضان = ماه مهمونی خدا

عزیزم این ماهی که گذشت ماه رمضان بود ماه مهمونی خدا ماهی برای نزدیک تر شدن به خدای مهربون که هر چی داریم از اوست.که توی این ماه چند شب مهمونی افطار و شام بودیم چند شب مهمون داشتیم و من عاشق این ماه هستم و بابا هم که روزه میگرفت و منم  براش افطار و شام آماده میکردم و بعدم پای سریالها بودیم و خلاصه شب های قدر را داشتیم که کلی با خدای خودمون راز و نیاز کردیم و طلب بخشش و قرآن سر گرفتیم برای ادای احترام به خدای بزرگی که در اون شبهای عزیزش حاجت همه بندگانش را بدهد ما را هم مثل همیشه ببینه و لطفش شامل حال ما بشه. و بعدم که عید فطر اومد و نماز عید را خواندیم و بعد از یک ماه یک صبحانه مفصلی خوردیم بابایی رف...
9 شهريور 1391

چکیده ای از خاطرات این چند ماه ********

سلام و صد سلام اول پسر گل خودم و تمام خاله های مهربون. من شرمندم که چتد ماهی گرفتار بودم و نتوستم وبلاگ دانیال رابنویسم. به امید خدا از این به بعد دوباره مرتب مینویسم و حتما" به همگی سر میزنم. به خصوص ندا جونم و امیر علی خاله ببخشید به زودی زود بهتون سر میزنم. عزیزم در ادامه به طور خلاصه تمامی اتفاقات این چند ماه را برات نوشتم و امیدوارم که خوشت بیاد و منو ببخشی گلم - مامان این مدت خیلی خسته شده ولی به عشق تو ادامه میدهم. موفق باشی .بوس******************************************************* ...
9 شهريور 1391

میز افطار خاله مهشید

ای نم گوشه ای از میز افطار خاله مهشید که کلی زحمت کشیده بود و آش و حلوا و .... همه چیز عالی بود. شام هم خورشت قیمه بادمجون بود با سالاد روسی و ... خلاصه خیلی خوش گذشت و ممنون . ...
6 شهريور 1391

صبحانه در حیران

پسرم چون تو صبح ها زود بلند میشدی ما میومدیم میگشتیم و بعدم جای همگی خالی اول نون و پنیر و این املت خوشمزه را سفارش میدادیم و با نون بربری تازه و نوشابه . واییییییییی چقدر مزه میداد. توی اون هوا و اون منظره با صفا. ...
6 شهريور 1391

گردش مردونه :)))

اینچا ما زنونه رفته بودیم خرید توی بازارهای استارا و شماها هم اومده بودیم کنار دریا که کلی هم بهتون خوش گذشته بود- بابا میگفت که بلال خوردی و کیک و لب دریا بازی کردی. خوش باشین عزیزان. ...
6 شهريور 1391