مهمونی خونه خاله ندا و عمو صادق و امیر علی جون
اینجا خونه خاله ندا جون و عمو صادق دعوت شدیم.
عصری کارهایمون را کردیم و آماده شدیم و رفتیم و تو را هم نذاشتم ظهر بخوابی که خسته بشی
و شب اونجا زود تر بخوابی تا ما هم یکمی بیشتر بشینیم و راحت باشیم.
خلاصه رفتیم و خاله ندا هم مثل همیشه همه چیز آماده کرده بود با سلیقه و ... دور هم بودیم
تو شامت خوردی و خوابیدی و من و خاله رفتیم خرید و ... اومدیم شام را چیدیم و این میز خوشگل
خاله جونه- ته چین مرغ هوسونه من و بابا دامون هم عالی شده بود.
بابا دامون و عمو صادق هم که مشغول سونی بازی و من و خاله هم با هم گپ زدیم و امیر علی جون هم برای خودش بازی میکردو ... خیلی خوش گذشت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی