خاطرات این چند روز !!!!!!!!!!!!!!!!
سلام به پسر خودم- خوبی عزیزم.
امیدوارم که همیشه سلامت و خوش باشی.این هفته سرم شلوغ بود و الانم ساعت 12 شب
اومدم و مشغول نوشتن وبلاگت شدم.
از شنبه برات بگم که بعد از تولدت این یکی دو روز سرگرم تمیزی و جمع اوری خونه بودم و .... و استراحت.
عصری با بابایی رفتین کلاس و منم خونه و منتظر تا شما ها بیاین و شام درست کردم و ...
روز یکشنبه صبح با مامانی رفتم بازار مولوی- مامانی میخواست پرده بگیره و با هم تا ظهر سرگرم
خرید و گشت و گذار بودیم.
ناهار هم من و مامانی رفتیم بیرون و بعدم مامانی اوردم خونمون.
صحنه جالبی بود وقتی ما دو تا اومدیم خونه کلی ذوق میکردی و خلاصه با مامانی سرگرم شدی.
روز دوشنبه مامانی برامون قرمه سبزی درست کرد و به به جای همگی خالی******
مامانی برات قصه میگفت و باهات بازی میکرد و سرت گرم بود تا عصری که دایی اومد دنبالش و رفتند.
در ضمن کادوی تولدتم رحمت کشید و پول داد.(مرسی مامانی جونم-دوست دارم)****
اینم از خاطرات این چند روز *****(راستی با بابا دامون خونه اسباب بازی هم میری و عادت کردی ودوست داری.)