خونه مامان بزرگ و حکایت.... سرماخوردگی.
سلام پسرم-امیدوارم که هر چه زودتر خوب بشی.
مامان از شنبه برات بگم که همچنان سرما خورده ای و امروز حسابی بهت رسیدم
و کلاس هم نبردیمت تا کاملا" خوب بشی.
روز یکشنبه صبح اماده شدیم و بردمت خونه مامانی و تا عصری پیش مامان بزرگ و بهداد بودی.
مامانی هم کلی زحمت کشیده بود و بهت رسیده بود و فرنی درست کرده بود و خورده بودی و ....
ظهر هم یکم خوابیدی و عصر هم بابا دامون اومد دنبالت و اومدین خونه.
منم مامانی امروز رفتم شرکت بابایی و تا ظهر با بابا بودم و ناهار خوردم و اومدم خونه
به جمع اوری و خلاصه کلی جات خالی بود عزیزم.
اینم حکایت شنبه و یکشنبه.( دوست دارم.)****
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی