گشت و گذار مردونه و رفتن به پارک تابان. 1 مهر 90.
سلام به روی ماهت عزیزم.
امروز صبح جمعه مثل هر روز زود بلند شدی و ما رو هم بلند کردی.
بابایی برای صبحانه رفت نون بربری گرفت و منم وسایل رو اماده کردم.
بابا اومد و خوردیم و ساعت ١٠ با هم رفتین گردش و پارک و منم ١ ساعتی به کارهایم رسیدم.
قدم زدین و پارک تابان رفتین و خرید کردین و اومدین خونه.
امروز برای ناهار بابا جوجه درست کرد و غذا رو کامل خوردی.(عاشقه جوجه ای) ((((نوش جونت))))
الان که دارم وبت می نویسم,ساعت ٢.٥ ظهر و خوابیدی.
خیلی بازی و شیطونی کردی و حسابی خسته بودی و ٢ خوابیدی.
بابا دامون هم مشغول بازی پلی استیشن هست.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی