مامان گیتا و خاله ندا (درکه)****
پسر گلم اینجا مامانی با دوستاش و خاله ندا قرار داشت که همگی بریم درکه.
تو صبح که معلمت اومد و بعد از رفتنش مامان بزرگ اومد دنبالت و رفتی و منم خاله ندا اومد و با
دوستای دیگم رفتیم درکه- جای همگی خالی هوای عالی و روز خیلی خوبی بود.
تا عصری بودیم و ناهار خوردیم و اومدیم تو بابابا و عمو صادق خونه ما منتطر ما بودین و چون امیرعلی
خونه مامان بزرگش بود دیگه خاله اینهاااااا زودتر رفتن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی